تاریخ | شخصیتهای تأثیرگذار | علم
زمان مطالعه: ۳ دقیقه
علم به حرفه بدل شده بود اما با این حال دانشمندی آماتور در مقام شخصیتی علمی در تمام اروپا مشهور شد. او کسی نبود جز آنتونی فان لیوونهوک،[1] بازرگان هلندی که تحصیلات دانشگاهی نداشت اما در پایان قرن ۱۷ام زندگی میکروسکپی را کشف کرد. لیوونهوک نخستین فردی بود که جانداران تکسلولی، باکتریها، گلبولهای قرمز خون و اسپرمها را مشاهده کرد و همهٔ این کارها را به کمک میکروسکپهای خانگی و کنجکاوی سیریناپذیرش انجام داد.
پرترهٔ آنتونی فان لیوونهوک (۱۶۳۲-۱۷۲۳) اثر یان ورکولیه.
در خلال انقلاب علمی، میکروسکپ فناوری شیک و مد روزی برای طبقات بالای جامعه بود، کسانی که از دیدن اشیای بزرگنماییشدهای که رابرت هوک[2] در کتابش میکروگرافیا[3] به تصویر کشیده بود، حیرتزده میشدند. زمانی که لیوونهوک (۲۴ اکتبر ۱۶۳۲ – ۲۶ آگوست ۱۷۲۳) از طریق این دستگاههای جدید به پارچههایی که در پارچهفروشیاش میفروخت نگاه کرد، سرگرمی حقیقیاش را یافت و عمرش را صرف ساختن و بهبود لنزها کرد. او به اندازهای در این کار پیشرفت کرد که توانست لنزهایی بسازد که بزرگنمایی آنها ۳۰۰ برابر بیشتر بود. او میکروسکپی تکلنزی ساخت که در آن لنز در ورقهٔ برنج جای گرفته بود و نسبت به آن مانند چشمیِ در بود. چنین میکروسکپی میتوانست چشم هر انسانی را خراب کند، اما این امکان را برای لیوونهوک فراهم کرد تا بتواند بسیار فراتر از هوک ببیند، چون هوک با میکروسکپهایی چندلنزی شبیه میکروسکپهای امروزی کار میکرد که البته هنوز خیلی ابتدایی بودند.
لیوونهوک شبها به آن روزنه چشم میدوخت، روزنهای که پنجرهای را به جهانی نادیده به روی او گشود. او هر چیزی که توجهش را جلب میکرد زیر میکروسکپ میگذاشت و به آن نگاه میکرد. او تکهای نان فاسد برداشت و قارچهای کپک نان را مشاهده کرد؛ او به جرم دندان مردی که هیچوقت مسواک نزده بود توجه کرد و باکتریها را دید؛ او به خونش فکر کرد و سپس گلبولهای قرمز خون را کشف کرد؛ یک روز او منی خودش را آزمایش کرد… و نخستین کسی شد که اسپرم انسان را درحالی که دمش را تکان میداد دید. این مسئله بسیار حیرتآور بود، چراکه در آن زمان تصور بر این بود که منی انسان شامل بچههای خیلی کوچک است و حشرات از ذرههای سنگ به وجود میآیند. لیوونهوک نخستین گام را برای منسوخکردن نظریهٔ نسل خودانگیز[4] برداشت، اما بیش از صد سال طول کشید تا میکروسکپهایی برتر از میکروسکپ او ساخته شوند و به این ترتیب دانشمندان بتوانند کار او را ادامه دهند.
نسخهٔ بازسازیشدهٔ میکروسکپ لیوونهوک.
مردی کنجکاو در باشگاه ذهنهای برجسته
او نتایجش را با نامه برای برترین دانشمندان زمان فرستاد که در انجمن سلطنتی لندن گرد هم آمده بودند. گرچه لیوونهوک نه لاتین (زبان علمی زمان) بلد بود و نه انگلیسی، این نامهنگاری با زبان نامتعارف هلندی برای ۵۰ سال تا زمان مرگ او طول کشید. در مراحل اولیه، او اکتشافاتی انجام داد که برای آنها اجازهٔ ورود به باشگاهی را یافت که نیوتن، هوک و همراهان آنان عضوش بودند. یک روز در سال ۱۶۷۶، تندی فلفل وسوسهاش کرد و تصمیم گرفت راز این تندی را که دریانوردان از شرق آورده بودند کشف کند. او فلفل را با آب باران خیساند و گذاشت تا چند روز بماند و با تعجب، «هزاران موجود زنده» را دید که دیوانهوار در حال حرکت بودند. او محاسبه کرد که میلیونها موجود زنده در تکهٔ کوچکی فلفل زندگی میکنند، چیزی معادل جمعیت هلند در آن زمان.
لیوونهوک این موجودات را «انیماکولس»[5] نامید که امروزه به آنها پروتوزوئا[6] میگویند. این موجودات پادشاه انگلستان را هم شیفتهٔ خود کردند. حرف این اکتشافات در دربارهای اروپایی پیچید و تزار روسیه، پیتر کبیر، خودش شخصاً برای دیدار با این محقق برجستهٔ هلندی به شهر دلفت[7] سفر کرد. همچنین یوهانس فرمیر[8] (آفرینندهٔ نقاشیِ دختری با گوشواره مروارید[9]) هم در آن زمان به دنیا آمده بود و باور این است که مدل فرمیر برای نقاشیِ جغرافیدان[10] لیوونهوک بوده است. آنها یقیناً علاوه بر اینکه همشهری بودهاند و در یک سال به دنیا آمدهاند، علاقهٔ بسیاری به اپتیک و نورپردازی داشتهاند: استادی در این دو فن هم در آثار فرمیر نقاش و هم در آثار لیوونهوک دانشمند نقش اساسی داشته است.
برگرفته از
مترجم: روحالله مفید
[1] Antonie van Leeuwenhoek
[2] Robert Hooke
[3] Micrographia
[4] theory of spontaneous generation
[5] animalcules
[6] protozoa
[7] Delft
[8] Johannes Vermeer
[9] Girl with a Pearl Earing
[10] The Geographer